۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه


۷ نظر:

پریزاد گفت...

چرا گرفته دلت ؟ مثل آنکه تنهایی ... چقدر هم تنها ! خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی . دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد !
راستی خوش اومدین به جمع وبلاگ نویسها

ايوب گفت...

يكم بي خيالش شو

شیما گفت...

باور کن فایده نداره !!!
حوصله ندارم توضیح بدم اما بیخیال شدن بهترین کاره.

ناشناس گفت...

گریه کن! اشک بریز ! خیلی آروم میشی...
من امتحان کردم ،جواب میده!

شهریار گفت...

سلام

مبارکه وبلاگ جدید!

شما از نوع افشینایی هستی که من دیدمش یا ندیدمش؟

شهریار گفت...

میبینم که آقای خدا اینترنتیان برات تو این بلاگ اسپات عقب افتاده وبلاگ زده!

پاشو بیا بلاگفا!

راهنمایی: پرچمو بده دستش!

پریسا گفت...

امروز استاد سر کلاس کلی جماعت بانوان رو کوبید که احساساتی ان،دائم دنبال یه رابطه ان حالا نوع و مدتش مهم نیست،در عوض آقایون همیشه رو به آینده دارن ،اسیر احساسات نمی شن و... ما هم هر چه مقابله به مثل کردیم فایده نداشتو مرغ ایشان کماکان یک پا داشت؛ این جا رو که دیدم گفتم شاهد از غیب رسید!باید آدرس اینجا رو به استاد جان بدم،شاید تغییر موضع داد!(آیکون یه نیشخند پت و پهن)